کتاب مجموعه آثار دکتر مصطفوی-2
بوراكس يا بورات دو سود
بوراكس كه آن را در اصطلاح علمي بورات دوسود میگويند، ملحي است كه در طبيعت به مقدار خيلي زياد يافت میشود، اگر اين ملح را با يك فلز مجاور كرده حرارت دهيم نقطه ذوب فلز پايين میآيد يعني فلز مزبور در مجاورت بوراكس زودتر ذوب میشود، به اين جهت بوراكس در صنايع شيميايي اهميت بسيار دارد، زيرا براي استخراج فلزات از معادن، بوراكس را براي سهولت ذوب فلزات و صرفه جويي در سوخت به كار میبرند، و از همين خاصيت بوراكس نيز زرگرها استفاده كرده و قطعات كوچك و ظريف فلزات سخت و دير گداز مثل طلا و نقره و غيره را بدون اينكه تغيير شكل بدهند به يكديگر متصل مینمايند، در شيمي آناليتيك (اصول تجزيه شيميايي) نيز براي تعيين نوع فلزات از همين خاصيت بوراكس استفاده میشود كه در آزمايشگاهها به نام آزمايش باپرل بوراكس معروف است؛ علاوه بر اينها بوراكس همه ساله به مقدار زياد براي درمان بسياري از بيماريها در پزشكي مصرف میشود به طوري كه طبق تعرفههاي گمركي هر سال به طور متوسط در حدود 150 تن از كشورهاي خارجي به ايران وارد شده و در آمريكا سالي تقريبا 3000000 تن استخراج و به علاوه مقدار خيلي زيادي نيز مصنوعا ساخته میشود و همين ارقام دليل اهميت بوراكس در صنايع شيميايي و طب میباشد.
ما و همه دانشجويان ايراني خواص شيميايي بوراكس و طرز استعمال آن را در صنعت و همچنين خواص طبي بوراكس و موارد تجويز آن را نيز در كتابهاي امروز میخوانيم و همه را از دانشمندان مغرب زمين میآموزيم و تصور میكنيم دانشمندان اروپا و آمريكا كاشف تمام اين مطالب علمي بوده و هستند اكنون سوال میكنيم كه اروپاييان چگونه به خواص بوراكس پيبردند؟
آيا از دانشمندان ايراني كسي تاكنون پيدا شده است كه در صدد تحقيق اين مسئله و نظاير ان بر آمده باشد؟ و اگر از آنها سوال شود چرا تحقيق نمیكنند، مگر يك نفر شيمیدان، مخصوصاً اگر استاد يا دبير شيمي باشد نبايد از تاريخچه علمي فن خود مطلع باشد و ضمن تدريس، مطالب تاريخي مزبور را براي دانشجويان و دانشآموزان شرح دهد؟ در برابر سؤال جوابي نخواهند داشت؛ به هر حال ما با وجود دشواريهاي بسيار به تحقيق در اين امر پرداخته و دريافتهايم كه اساس معلومات امروز راجع به بوراكس اعم از خواص شيميايي و فوايد طبي و طرز تشخيص معدنهاي بوراكس و طريقه استخراج و تصفيه و تخليص آن همه متعلق به دانشمندان قديم ايران است، و اروپاييان مطالب مزبور را در قرن هيجدهم و حتي قبل از آن از ايرانيان آموختهاند، و اروپاييان مطالب مزبور را در قرن هيجدهم و حتي قبل ازآن از ايرانيان آموختهاند، بدون اينكه امروز نامي از ايران و ايراني در كتابهاي شيمي و طب راجع به بوراكس ديده شود.
براي اثبات مطلب ابتدا بايد ببينيم معادن بوراكس از چه تاريخي در اروپا و آمريكا كشف شده است.
با مراجع به كتاب معدنشناسي تاليف ادوارد هنري كروس چاپ 1951 میبينيم در صفحه 426 چنين مینويسد:
"از سال 1927ميلادي به اين طرف بوراكس از رسوبات كرنيت به دست میآورند" مطابق اين نوشته بيش از 37 سال نيست كه بوراكس را از كرنيت كه در طبيعت وجود دارد استخراج میكنند، و براي اينكه معلوم شود قبل از اين تاريخ اروپا و آمريكا بوراكس را از كجا به دست میآوردهاند باز به همان كتاب و همان صفحه مراجعه مینماييم و در آنجا میخوانيم:
"قبل از سال 1927 بوراكس را از اثر سولفات يا كربنات بر Colemanite به دست میآوردند."
در صفحه 446 كتاب معدنشناسي تاليف sir henry A.Miers مینويسد:
"كلمانيت در سال 1882در كاليفرنيا كشف شد".
از آن تاريخ تاكنون 80 سال میگذرد و ديگر شما در هيچ كتابي نخواهيد ديد كه از 80 سال به آن طرف اروپا يا آمريكا بوراكس را از معدنهاي آن استخراج كرده باشد، زيرا هيچيك از معدنيهاي بوراكس قبل از اين تاريخ كشف نشده بوده است، در اينجا اين سؤال پيش میآيد كه اروپاييان از ازمنه قديمه تا 80 سال پيش بوراكس را از كجا میآوردهاند. پس از جستجوي بسيار در كتب قديم اروپايي بالاخره مداركي به دست آمده كه نشان میدهد بوراكس سابقا از كشورهاي آسيايي و مخصوصا از ايران به اروپا میرفته و دانشمندان اروپا طرز استخراج و تهيه و تصفيه و تخليص آن و همچنين خواص طبي اين ملح را از ايرانيان آموختهاند. اين مدرك تاريخي كتاب تاريخ طبيعي تاليف بوفو طبيعي دان معروف فرانسوي است كه در قرن هيجدهم میزيسته[1] و تاليفي در شش مجلد راجع به حيوانات و معدنيات دارد. اكنون به اين سند معتبر تاريخي توجه فرماييد.
بوفون در جلد دوم اين كتاب در صفحه 257 راجع به بوراكس چنين مینويسد:
"بوراكس ملحي است كه از آسيا براي ما میآيد ولي محل اصلي و چگونگي تهيه آن به درستي بر ما معلوم نيست؛
چنين به نظر میرسد كه اين ملح در طبيعت وجود داشته باشد و اعراب آن به اين اسم، نامگذاري كردهاند در زمان قديم طرز به كار بردن آن را میدانسته و به مقدار زياد به كار میبردهاند؛ولي طرز استخراج و تهيه آن را در كتابهاي خود ننوشتهاند. مسافريني كه اخيراً از آسيا آمدهاند تعريف میكنند كه اين ملح در بعضي ولايات ايران و مغولستان و هندوستان يافت شده و از آن نقاط مخصوصا از ايران به اروپا فرستاده میشود."
در اينجا بايد توضيح داده شود كه دانشمندان دوره اسلامي از قبيل محمد زكرياي رازي، شيخ الرئيس ابوعلي سينا جابرحيان طوسي و غيره عموما ايراني بوده ولي كتابهاي خود را به زبان عربي نوشتهاند، اين است كه اروپاييان قديم ايران را به نام عرب ثبت كردهاند، تا آنجا كه حتي محمد زكرياي رازي كه اهل يعني مركز ايران بوده نيز به نام طبيب عرب مشهور شده است، و اما اينكه بوفون مینويسد كلمه بوراكس از زبان عرب گرفته شده، بايد توضيح دهم كه بوراكس را در كتابهاي قديم به نام بورق نوشتهاند و اروپاييان همين كلمه را گرفته بوراكس گفتند و تازه خود بورق كلمهاي است معرب از بوره فارسي در كتاب برهان قاطع تاليف برهان تبريزي به سال 1026 هجري كه به اهتمام دكتر محمد معين استاد دانشگاه تهران در چهار مجلد به طبع رسيده در جلد اول صفحه 315 مینويسد:
"بورق معرب بوره فارسي است . اين كلمه معرب وارد لاتين قرون وسطي و سپس داخل فرانسه شده و بوركس گرديده، فرانسويان و ديگران بوراكس را از بورق عربي گرفتهاند و عرب هم آن را از بوره فارسي اقتباس كرده است."
پس مطابق اين سند تاريخي، بوراكس را 200 سال پيش از آسيا و مخصوصاً ايران به اروپا میبردهاند، در حالي كه 200 سال علاوه بر بوفون كه طبيعيدان بزرگي در اروپا بوده، شيمیدان بزرگ و بينظيري مثل لاوازيه كه او را تمام دانشمندان اروپا واضع شيمي جديد میدانند كه در كشور فرانسه میزيسته، و نيز معدنشناس دانشمندي مانند بمار در فرانسه وجود داشته و همچنين در آمريكا شيمیدانهاي بزرگي موجود بودهاند، پس چه شده كه اين دانشمندان معدنيهاي بوراكس را در اروپا كشف نكرده و اين ماده شيميايي را از آسيا و مخصوصاً از ايران میخواستهاند؟ آنچه مسلّم است اين است كه طرز استخراج و تهيه و تخليص آن بياطلاع بودهاند، و طبق نوشته بوفون تنها كسي كه در كتاب خود كاملترين توصيف را درباره بوراكس نموده، بمار معدنشناس دانشمند فرانسوي است و او نيز مطالب مزبور را به استناد مشاهدات يكي از دانشمندان فرانسوي كه به ايران آمده و در اصفهان به صنعت گران ايراني تماس گرفته و طزر استخراج و تهيه و تخليص بوراكس را به وسيله نامه اي به بمار نوشته است در كتاب خود درج نموده، اين سند بزرگ تاريخي نشان میدهد كه حتي 200 سال پيش نيز دانشمندان اروپا در علم و عمل شاگردان مكتب ما بودهاند. اينك مطالب مزبور از كتاب بوفون ترجمه و در دسترس خوانندگان عزيز قرار داده میشود:
"از اصفهان در 1764 به ما نوشتهاند كه بوراكس قهوه اي رنگي كه از ايران به اروپا فرستاده میشود از يك نوع سنگ نرم و خاكستري رنگ چربي كه فقط در ايران و مغولستان در دامنه كوهها و مجاور مناطق سيل گير وجود دارد، در آن نقاط آب كف آلود شيري شكلي جاري میشود گرفته میشود. اين سنگها را در مجاورت هوا قرار میدهند كه كم كم شكفته شده سطح ظاهري آنها قرمز رنگ و گاهي مايل به سبز تيره و يا قهوهاي میگردد، و آن را بوراكس خام يا سنگ بوراكس گويند گاهي اين ملح را از آب غليظي كه در گودالهاي خيلي عميق نزديك به معادن مس در ايران جمع میشود به دست میآورند، اين مايع را پس از عملياتي تبخير و متبلور میكنند، به اين طريق كه آنها را در حاليكه هنوز نيمه گرم است در گودالهايي كه سطح داخلي آن را با گل سفيداندود كردهاند ريخته و روي گودال را از سرپوشي كه نيز از همان گل سفيداندود شده است میپوشانند، به اين طريق مايع كم كم متبلور میگردد و تقريبا پس از سه ماه روي مايع يك طبقه دانههاي متبلور تيره، مايل به سبز و چسبنده كه طعم آن قيآور است تشكيل ميشود، آن را برداشته در مجاورت هوا قرار داده كه قدري خشك شود، اين اولين مرحله تخليص است و جسمي كه به دست میآيد بوراكس چرب ناميده میشود اين ملح را در مقدار كافي آب حل كرده و چند روز میگذارند بماند تا اجزا خارجي آن تهنشين گردد، سپس به وسيله عمل انحراف محلول فوق را از رسوب جدا میكنند و مايع را تبخير كرده مجدداً در گودالي شبيه به گودال اولي میريزند تا متبلور گردد پس از دو ماه دانههاي متبول خاصتر و منظمتر از اولي به دست میآيد كه رنگ سفيد مايل به خاكستري قدري شفاف میباشد و به اين صورت يعني پس از دو نوبت خالص كردن است كه اين ملح را از ايران به اروپا حمل میكنند."
و آنچه در كتابهاي امروز راجع به تهيه و تخليص بوراكس نوشته شده عيناً همان است كه 200 سال پيش در آن نامه تاريخي درج گرديده، مثلاً در مفصلترين كتب شيمي معدني جديد كه به زبان فرانسه در 12 مجلد تحت نظر پائول پاسكال و 68 شيمیدان معروف به طبع رسيده در جلد 6 چاپ 1934 صفحه 721 مینويسد:
"بوراكس را از دو بار متبلور كردن محلول كرنيت در آب به دست میآورند." اين طريقه يعني دو نوبت كردن متبلور كردن را در اصطلاح شيمي تبلور تدريجي گويند و براي تصفيه و تخليص اكثر املاح به كار میرود و چنانكه ديديم عينا همان طريقه اي است كه در آن نامه تاريخي به تفصيل شرح داده شده؛ نكته ديگر قابل توجه اين است كه در كليه كتابهاي شيمي معدني جديد نوشته شده است كه بوراكس را از سه منبع در طبيعت استخراج میكنند: 1- از آبهاي شور بعضي درياچههاو رسوبهاي زيادي كه در اثر تبخير آب اين درياچهها به وجود میآيد 2- رگههاي بعضي كوهها 3-از بعضي خاكهاي معدني و آنگاه میبينيم كه ايرانيان قديم نيز بوراكس را از همين منبع میگرفتهاند چنانكه در جلد اول كتاب برهان قاطع در صفحه 315 مینويسد:
در قطر المحيط آمده "البورق اصناف: مائي و جبلي و ارضي" و اين میرساند كه بوراكس را از سه منبع مختلف يعني آب و كوه و خاك میگرفتهاند.
نكته مهم ديگر اينكه امروزه با وجود ترقي و پيشرفت بسياري كه نصيب علم شيمي شده، و در ازمنه قديمه نيز شش نوع بوراكس میشناختهاند كه به اسامي زير ناميده میشوند:
بورقالصناعه، بوره ارمني، بوره رومي، بوره زبدي، بورق الخبازين، نطرون. از اينها مهمتر ساختن بوراكس مصنوعي در ازمنه قديم است؛ امروزه چنانكه میدانيم اكثر مواد موجود در طبيعت را مصنوعاً میسازند، زيرا محصولاتي كه از طبيعت گرفته میشود كفاف نيازمنديهاي عمومي دنيا را نمیدهد، به اين جهت كمكم در دنيا ابريشم مصنوعي، رنگهاي مصنوعي، چسبهاي مصنوعي، لاستيك مصنوعي و از چندي به اين طرف غذاها و داروهاي مصنوعي و صدها ماده مصنوعي ديگر رواج پيدا كرده است بنابراين دويست سال قبل و حتي قرنها پيش از آن كه كشور ايران بوراكس عمده دنيا را میداده است شيمیدانهاي قديم ايران را وادار به كشف و تهيه بوراكس مصنوعي در آزمايشگاهها نموده است؛ اكنون ببنيم اين بوراكس مصنوعي را چگونه میساختهاند و نام آن چه بوده است.
امروزه ما میدانيم كه دو عنصر بور B و سيليسيم Si و همچنين تركيبات مهم آنها يعني بوراتها و سيليكاتها از نظر خواص شيميايي با يكديگر شبيه بوده و يك سلسله خواص مشترك دارند؛ به اين جهت دو عنصر بور وسيليسيم را امروزه در اكثر كتابها (مثلا در كتاب شيمي تاليف مارسل، جلد 1، صفحه 466) در يك فصل ذكر كرده، و در طبقهبندي مندليف در يك رديف به شمار میآورند، اين مسئله يعني شبيه بودن خواص شيميايي بوراتها و سيليكاتها بر شيمیدانهاي قديم ايران نيز به خوبي معلوم بوده، و از آن براي ساختن بوراكس مصنوعي استفاده میكردهاند، براي انجام اين امر از شيشه و قلع يك نوع سيليكات قلع میساختند كه عيناً مانند بوراكس براي ذوب و لحيم كردن قطعات فلزي به يكديگر به كار میرفت (به كتاب تحفه المومنين معروف به تحفه حكيم مؤمن، كلمه بورق مراجعه شود) و همچنين از شيشه و سرب نوع ديگري بوراكس مصنوعي میساختند كه همين خاصيت را داشته است (به كتاب مخزنالادويه كلمه بورق مراجعه شود) اين بوراكس مصنوعي را تنكار میناميدند كه از كشور ايران به اروپا صادر میشده و در آنجا به نام تنكال معروف شده است و در بعضي كتابها تونكال نوشتهاند و هنوز هم اين نام در كتابهاي شيمي ديده میشود:
مهمتر از همه اينها خواص طبي بوراكس است كه آنچه امروزه دانشمندان دانش پزشكي در كتابهاي درمانشناسي نوشتهاند عيناً اقتباس از كتابهاي طبي قديم ايران میباشد، بدون اينكه يك كلمه نام دانشمندان و پزشكان قديم ايران در كتابهاي امروزه ديده شود.
كاملترين شرح راجع به خواص طبي بوراكس را ما میتوانيم در دايرةالمعارف بزرگ و مفصل علوم پزشكي پيدا كنيم. اين دايرةالمعارف در اواخر قرن نوزدهم ميلادي تحت نظر دشامبر و 179 نفر از معروفترين اطبا و دانشمندان كشور فرانسه در صد جلد تهيه و چاپ شده است، و ما مطالب مندرج در اين دايرةالمعارف راجع به بوراكس را با مندرجات كتاب قانون ابنسینا كه كتاب طبي هزار سال پيش ايران میباشد مقايسه میكنيم؛ و نيز از كتابهاي تحفه المومنين و مخزن الادويه كه از كتب طبي قديمه بوده و در آنها خواص داروها به زبان فارسي نوشته شده است استفاده مینماييم.
"بوراكس خاصيت Detersif دارد
Detersif يعني پاك كننده و جلا دهنده، و در حقيقت عمل آن اين است كه به طور موضعي اثر كرده و پوستههاي جلد و ترشحاتي را كه روي پوست بدن خشك شده و چسبيده است پاك كرده دفع مینمايد و سطح پوست را تميز نموده و جلا میدهد. اين خاصيت را در كتاب قانون و مخزن الادويه نيز ذكر كرده و به نام جالي يعني جلا دهنده نوشتهاند.
2- در دايرةالمعارف مینويسد: بوراكس خاصيت Resolutif دارد يعني اورام را تحليل میبرد اين خاصيت عينا در قانون و مخزنالادويه به نام محلل ثابت گرديده است.
3- در دايرةالمعارف مینويسد: بوراكس خاصيت Sedatif دارد يعني مسكن و در قانون نيز مینويسد مسكن است مخصوصا در بعضي قولنجها(Colique) و در مخزنالادويه مینويسد مخصوصاً قولنجي را كه عارض گردد گدازندگان سرب را و از اينجا معلوم میشود كه پزشكان قديم ايران قولنج سربي (Colique de plomb) را كه در نتيجه تسمم از سرب عارض میشود میشناخته و بوراكس را به عنوان مسكن در اين بيماري تجويز مینمودهاند.
4- در دايرةالمعارف مینويسد يكي ديگر از خواص بوراكس اين است كه قابض میباشد (Astiingent) و در كتاب قانون هم مینويسد:
و في البورقات قبض يعني در بوراكسهاي مختلف قوه قبض موجود است
5- در دايرةالمعارف مینويسد: يكي از دانشمندان اروپا به نام Mialhe كه در خواص بوراكس مطالعات زياد دارد، معتقد است كه بوراكس از انعقاد خون جلوگيري مینمايد و حتي اگر آن را به خوني كه لخته شده است اضافه كنيم آنرا حل میكند قدما نيز از اين خاصيت بوراكس يعني حل كردن خوني كه لخته شده است آگاه بوده و چنانكه در مخزن الادويه نوشته شده، آن را براي تحليل خوني كه در معده لخته و منعقد گرديده است تجويز میكردند.
6- امروزه بوراكس را به عنوان ضدعفوني ضعيف براي شستشوي چشم به كار میبرند و نيز قطور آن براي التهاب گوش توام با چرك تجويز میشود، اكتحال آن جهت حدث بصر و قطور محلول آن در گوش در جهت رفع اوجاع و تفتيح سدد و قطع رطوبت جاري از آن و با سركه جهت پاك كردن چرك آن به كار میرود.
7- امروزه در بيماريهاي پوست، خارشهاي جلدي، Lichen اگزماي مزمن بثورات مختلف و مخصوصا Pytiriasis capitis و غيره بوراكس را تجويز میكنند و اين خاصيت نيز عينا از كتب طب قديم اقتباس شده است چنانكه در مخزنالادويه مینويسد ضماد آن با قير وطيات جهت رفع خزاز وحكه و جرب و شستن سربا آب آن جهت خراز نافع است.
8- در دايرةالمعارف مینويسد بوراكس مدرطمث (Emmenagogue) است و سيلان ابيض (Lochises) را تحريك میكند اين خاصيت را نيز دانشمندان اروپا از پزشكان قديم ايران گرفتهاند چنانكه در مخزنالادويه مینويسد:
"فرزجه آن براي دفع رطوبات رحم و احتباس حيض مفيد است."
تصور نفرماييد اين خواص طبي كه ذكر شده به سهولت توسط قدما كشف و در قرون جديد نيز به سادگي مورد تاييد دانشمندان اروپا واقع گرديده است اگر بحث و انتقادهاي زيادي كه روي هر يك از خواص طبي بوراكس توسط پزشكان اروپا به عمل آمده مورد بررسي قرار گيرد معلوم خواهد شد كه اشكالات تحقيق در آنها تا چه اندازه بوده است مثلاً در مورد يكي از خواص بوراكس (كه آن را در رديف 5 ذكر كرديم) گفتيم كه دانشمندي به نام Mialh با مطالعات زيادي كه روي بوراكس به عمل آورده و از كتب قدما نيز استفاده كرده بود چنين عقيدهداشت كه بوراكس از انعقاد خون جلوگيري میكند و لخته خون را حل مینمايد (پزشكان قديم نيز همين عقيده را داشتند) ولي يك پزشك بلژيكي به نام Davreux با اين عقيده مخالفت نموده و اظهار داشت هر قابضي (مثلا تانن) خون را منعقد میكند و بوراكس نيز چون قابض است باعث انعقاد خون میشود نه اينكه از انعقاد خون جلوگيري كند Mialhe بهوسيلة آزمايشهايي خلاف گفته او را ثابت كرد، به اين طريق كه با مخلوط كردن مقداري زاج يا الكل به سرم خون، آن را به صورت لخته درآورده و سپس محلول بوراكس به آن اضافه نمود و دانشندان مشاهده كردند كه لخته حل شد، و به اين وسيله خاصيت مزبور كه از اكتشافات پزشكان قديم است مورد تأييد و تصديق پزشكان اروپا قرار گرفت البته بعدها براي جلوگيري از انقعاد خون به جاي بوراكس كه نام شيميايي آن بورات دو سود است سيترات دوسود به كار بردند و امروزه نيز چنانكه میدانيم همين ماده را به كار میبرند.
نتيجهاي كه از اين بحث میگيريم
بوراكس (بورات دوسود) كه مصارف صنعتي و طبي آن از صدها سال پيش براي كمك در ذوب فلزات و استخراج معادن و مصارف ديگر همه ساله در كليه كشورهاي جهان فوقالعاده زياد و از احتياجات ضروري بوده تا 200 سال پيش طبق اقرار صريح بوفون طبيعي دان بزرگ فرانسوي قسمت اعظم نيازمنديهاي كشورهاي اروپا از اين ماده معدني توسط كشور ايران تهيه و تأمين میشده زيرا شيمیدانها و معدنشناسان از طرز استخراج و تخليص آن بياطلاع بودهاند.
و با توجه به اهميت صدور اين كالاي بازرگاني و نظاير آن و با اعتراف به اينكه هر قدر صادرات يك كشور بيشتر باشد ثروت ملياش بيشتر خواهد بود، اكنون چه شده است كه نه تنها هيچ خبري از استخراج و صدور بوراكس در كشور ما نيست بلكه هر سال نيز حدود 150 تن از كشورهاي خارج به ايران وارد میشود در حاليكه نوع بوراكس قديم ايران از حبث درجه خلوص با آنچه كه امروز در بازار عرضه میشود كوچكترين تفاوتي نداشته است.
آيا پيبردن به اين راز براي ما مهم نيست؟ آيا بنيه مالي و اقتصادي كشور ما در ازمنه قديم كه از حيث علم و صنعت طوري پيشرفته بوده كه محصولات طبيعي و مصنوعي اش به هم كشورهاي جهان صادر میشده با آنچه كه امروز میبينيم قابل مقايسه است؟ نگارنده براي پيبردن به اينكه چرا بوراكس از اروپا و آمريكا به ايران وارد میشود، چند سال پيش شخصا به وزارت صنايع و معادن مراجعه و از مهندسين مربوطه سوال كردم در كداميك از نقاط ايران معدن بوراكس وجود دارد، پس از تأمل و مراجعه به پروندهها اظهار داشتند فقط در خاتون آباد سيرجان!! و معلوم شد كه با گذشت زمان استخراج معادن ايران به علل نامعلومي (كه بايد محققان و دانشمندان به بررسي آن بپردازند) به تدريج متروك گرديده و گرد فراموشي روي آنها نشسته است.
آنچه پس از مطالعه اين مقاله توجه متفكرين و غيرتمندان و افراد حساس و علاقهمند به كشور را جلب میكند اين است كه چرا تاكنون فضلا و دانشمندان و مخصوصا استادان علوم ما در مقام تحقيق اين قبيل مسائل برنيامده و در برنامههاي درسي خود جز ترجمه كتب دانشمندان مغزب زمين وطوطي وار مطالب آنها را حفظ كردن چيزي نه خود فرا میگيرند و نه به شاگردان خود میآموزند به عبارت ديگر تقليد و تبعيت كوركورانه از گفتهها و نوشتههاي اروپايي و آمريكايي را جانشين تحقيق و ابتكار وكنجكاوي و بررسي در حقايق امور نمودهاند. آخر چه فايده براي ما دارد كه معادن موجود در آفريقاي جنوبي را از روي كتابهاي كلاسيك امروزه بشناسيم ولي ندانيم كه در زير پاي خود ما چيست و اگر بدانيم هم بسيار ناقص بدانيم. عليالتحقيق اگر بگوييم يكي از علل مهم فقر اقتصادي و درماندگي ما در گرداندن چرخ زندگاني بياطلاعي از اين قبيل قضايا است سخني به گزاف نگفتهايم.
گفته ما در اين باره تمام شدني نيست، و اين رشته سر دراز دارد، مضمون اين مقاله بهترين موضوعي است كه بايد مورد توجه مطبوعات قرار گرفته به بحث در اطراف آن پردازند و نويسندگان بزرگي را وادارند كه با قلم سحار خود نكات جالب آن را تجزيه و تحليل نموده و اذهان را تكان دهنده و به طور يقين فقط از اين راه است كه در بين گروهي از خوانندگان افراد معدودي برانگيخته و تحريك شده موضوع را دنبال خواهند كرد، و كسي چه میداند شايد روزي برسد كه ملت ايران از مطالعات پيگير اين محققين بهرهمند شده و به نتايج گرانبها و غير قابل تصور برسد.
[1] -بوفون در سال 1707 ميلادي متولد و در سال 1788 ميلادي در گذشته است.
منبع:کتاب مجموعه آثار دکتر مصطفوی-2